نویسنده: جواد یزدانی – طراح صنعتی و از بنیانگذاران دونِیت
زمانی گفتن اینکه تو هنرمند، مهندس، نقاش یا گرافیست(1) هستی، خوشایند، و زمانی دیگر ناخوشایند بود. در مقابل، گفتنِ اینکه من هنرمند، گرافیست یا طراح هستم، سخت و بعضا دوستنداشتنی بود. این حسها برای افراد مختلف و در موقعیتهای جغرافیایی متفاوت، یکسان نبود اما غالب جامعه در مقابل شنیدن «من طراحِ فلان» هستم واکنش مثبتی نشان نمیدادند.
این نگاه به مرور باعث شد بسیاری از طراحان به مخفی کردن تخصص خود بپردازند و تلاش کنند نزدیکترین تخصص تعریفشده و پذیرفته در عرف جامعه را به عنوان معرف شغل خود برگزینند. مثل طراحان داخلی که به واسطه معماری معرفی، و یا طراحان صنعتی که به دلیل وجود واژه «صنعتی» با مهندسان مکانیک اشتباه گرفته شدند.
من به عنوان یک طراح صنعتی تلاش کردم و میکنم که هویت مستقل این تخصص را معرفی کنم، هرچند موافق این موضوع هم نیستم که طراحان و یا هر یک از دیگر شاخهها از هم جدا هستند. تعریف شفاف و مستقل الزاما نیازی به تفکیک کارها و عدم همکاری ندارد.
در میانه هیاهوهای ایجاد شده پیرامون نمایش تفاوت مهندس، طراح، تکنسین و…، کمپین «من طراحم» بدون پرداخت مستقیم به تعریف هر یک از شاخههای طراحی و از مسیر غیرمستقیمِ دغدغههای شغلی طراح، پتانسیل بالایی برای معرفیِ درست هر یک از این تخصصها ایجاد کرد. با این رویکرد که «طراح»، یک مضمون پذیرفتهشده فرض شده و لازم است به دغدغههای شغلی وی پرداخته شود. همین رویکرد باعث شده است که در مدت کوتاه دو ساله که از عمر کمپین میگذرد، این پرسش در ذهن بسیاری از مخاطبان ایجاد شود که طراح کیست؟ طراحی چیست؟ طراح بستهبندی چه تفاوتی با یک طراح صنعتی دارد؟ این پرسشها بارِ معرفی و اطلاعرسانی را از دوش یک رسانه و یک گروه برداشته و در جامعه منتشر میکند چرا که خود افراد به دنبال یافتن پاسخ خواهند بود و در این فرآیند، مفهوم طراحی و تفاوت طراحان در ذهن مخاطب تثبیت میشود.
تعریف دیزاین در جوامع گوناگون و از زوایای مختلف، متفاوت است اما اگر بخواهم به نقطه آغاز برگردم، واژه «طراحی صنعتی»(2) زمانی وارد دایره واژگان آموزشگاهها و صنایع شد که روشهای دیزاینِ آرام و هنرمندانه، توان حرکتِ پا به پا با رشد تصاعدی صنعت و تکنولوژی را نداشت و باید روشی زودبازدهتر از آن متولد میشد. روشی که نظام مند تر و دقیق تر و از همه مهمتر، تکرارپذیرتر از روش پیشین باشد. در طول سالیان، این تخصص هم مانند هر پدیده دیگر دچار دگردیسی های بسیار شد و به شاخه های زیادی تقسیم شد. طراحی محصول، طراحی وسایل نقلیه، طراحی لوازم جانبی مُد و طراحی مبلمان، بعضی از شاخه های منشعب از طراحی صنعتی هستند که مسلما نمیتوان به این وضوح بین آنها خط کشی کرد، چرا که همین عناوین بعضا از شاخه های دیگر زمینه های طراحی نیز محسوب می شوند. امروزه ارائه تعریفی کلان از دیزاین، بسیار گویاتر از تعریف زیرشاخه های آن است چرا که تغییرات بسیار سریع، و شاخه های جدیدِ بسیاری در حال تولد هستند.
اگر امروز گفتن «من طراحم» میتواند تاثیر مثبتی در ذهن مخاطب ایجاد کند، حاصل تلاش خود طراحان برای تعامل بهتر با جامعهای است که برای آن طراحی میکنند. در این میان چنین کمپینی بهانه بسیار خوبی برای ایجاد انگیزه و ادامه بهبود تعامل طراحان با جامعه است. این حس مثبت هنوز فراگیر نیست و کاملا نیاز به تلاش و البته بازبینی و بهروزرسانی مداوم دارد.
*پانوشت 1: «طراح گرافیک» عنوان درست این تخصص است اما با توجه به غلط مصطلحِ گرافیست، کسی معمولا «تو طراح گرافیک هستی» را بیان نمی کرد.
*پانوشت 2: طراحی صنعتی یک تخصص و مفهوم وارداتی است که البته در بعضی موارد خیلی درست، بومی شده است، اما این واژه ترجمه ی Industrial Design است بنابراین اصطلاحاتی مانند «من یک طراحی صنعتی هستم» و یا «طراح صنعت»، معنای نادرستی را به ذهن مخاطب منتقل می کند. «طراحی صنعتی» عنوان این رشته و تخصص، و «طراح صنعتی»(Industrial Designer) عنوان فردی است که به این تخصص مشغول است.